موج سخن

سخن بزرگان ایران و جهان-داستانهای کوتاه پند آموز-نوشته های زیبا-ضرب المثل-احادیث معصومین

موج سخن

سخن بزرگان ایران و جهان-داستانهای کوتاه پند آموز-نوشته های زیبا-ضرب المثل-احادیث معصومین

دیروز شیطان را دیدم

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت ...
گفتم : ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟
بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند ...

شیطان گفت : خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم : ... به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت : من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم.
دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند.
اینان را به شیطان چه نیاز است؟
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.

نظرات 4 + ارسال نظر
مهشید دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:31

سلام عسیسم .خیلیییییییییییییییییی جالب بود

سعیده آ یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 22:19

سلام تمامی متن هایی که اینجا نوشته بودید رو خوندم نوشته شیطان واقعا منو به فکر فرو برد!از شما نویسنده که این متن رو اینجا گذاشتید تشکر فراوان میکنم اقا سعید.

ستاره دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:00

خیلی قشنگه

بنده خدا شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 15:31 http://www.freelove.takblog.ir

سلام دوست عزیزم.وبلاگت خیلی قشنگه.اگر با تبادل لینک موافقی بهم خبر بده.و بگو که با چه اسمی بلینکمت.و اگر خواستی منو بلینکی با اسم FreE LovE بلیمک.ممنونم[چشمک]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد