چه بسیار دل هائی که می پرستند و نیکی می ورزند ، ولی پرستش و تقوا و نیکی در آن ها زشت و آلوده است و چه دل ها که عشق می ورزند و گناه میکنند و خطا . اما ، هوس و گناه و خطا نیز در آن ها زیبا و زلال است ...
معشوق من چنان لطیف است که خود را به بودن نیالوده است
که اگر جامه وجود بر تن میکرد
نه معشوق من بود
شما را به این جهان آورده اند تا در زندگی خود کاری شگفت انگیز انجام دهید.
آنچه به نظر می رسد بزرگترین مشکل زندگی شماست ممکن است تبدیل به بزرگترین موقعیت شما شود.
یاداشت هدف هایتان بر روی کاغذ، احتمال دستیابی به آنها را 1000% افزایش می دهد.
هر موفقیت بزرگی نتیجه هزاران تلاش کوچک و عادی است که مورد توجه و ستایش دیگران قرار نمی گیرد
هر چقدر کارتان را بهتر انجام دهید، خودتان را بیشتر دوست خواهید داشت و اعتماد به نفس تان نیز بیشتر خواهد شد.
دم را غنیمت شمارید. اگر از زمان حال استفاده کنید می توانید قدرتی را که می خواهید به دست آورید.
تاریخ بشر حکایت انسانهای عادی است که بر ترس خود چیره شده و کارهای شگفت انگیزی انجام داده اند.
پیش از شروع هر کاری از خودتان بپرسید: انجام دادن یا ندادن این کار چه تاثیرات بلندمدتی بر زندگی من خواهد داشت؟.
اگر دو کار مهم را پیش رو دارید، اول کاری را که بزرگتر، سخت تر و مهمتر است، انجام بدهید. خود را موظف کنید که بلافاصله دست به کار شوید و آنقدر ایستادگی به خرج دهید تا کار تمام شود، پیش از آنکه دست به انجام کار دیگری بزنید.
یک انسان عادی اگر بتواند این عادت را در خود ایجاد کند که کارهایش را به گونه ای روشن اولویت بندی کند و کارهای مهم را به سرعت انجام دهد، می تواند از یک نابغه که زیاد حرف می زند و نقشه های عالی می کشد، اما کمتر کاری را به انجام می رساند، پیشی بگیرد.
درستی، صفتی است که سایر ارزش ها را در وجود شما نگاه می دارد و سبب می شود زندگی تان را بر پایه ی آنها استوار کنید.
درستی، زیربنای منش است و ساختن منش، مهمترین وظیفه ی ما است.
تنها انسانی که با والاترین ارزش ها و فضایل، زندگی می کند، به راستی، درستی و راستگویی رسیده است
باورهای شما، بیانگر منش و انسانیت شما است.
کنش های شما، منش شما را می سازند.
اگر هر چه بیشتر، کنش ها، گفتار و کردار شما بر پایه ی والاترین ارزش هایتان باشند، بیشتر به خودتان دلبسته شده و احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا می کنید.
رو راست بودن با خود، یعنی رو راست بودن با همه ی کسانی که در زندگی شما نقش دارند.
درستی شما در میزان پایبندی تان به گرامی ترین ارزش هایتان جلوه می کند.
در هر شرایط مالی که هستید، زمانی که بخواهید دیگر کار نکنید، باید بتوانید یک سال آینده را با همان شرایطی که اکنون دارید، سپری کنید؛ بدون هیچگونه درآمدی.
بدانید که براستی چه هدفی را دنبال میکنید، ولی برای دستیابی به آن انعطاف نشان بدهید.
- قانون علت و معلول
هر چیز به دلیلی رخ می دهد . برای هر علتی معلولی هست ، و برای هر معلولی علت یا علت های بخصوصی وجود دارد ، چه از آنها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید . چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد .
۲- قانون ذهن
همه ی علت ها و معلول ها ذهنی هستند . افکار شما تبدیل به واقعیت می شوند . افکار شما آفریننده اند . شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره ی آن بیشتر فکر می کنید .
همیشه درباره ی چیز هایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید و از فکر کردن درباره ی چیزهایی که خواستار آن نیستید اجتناب کنید .
۳- قانون عینیت یافتن ذهنیات
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید
ادامه مطلب ...متاسفانه نتونستم زندگینامه برایان تریستی رو در پیدا کنم
به همین دلیل این پست رو با عنوان زندگی نامه قرار میدم تا بعد از یافتن متن اون رو جایگزین کنم
آنچه هستید نتیجه فکر شما است.
در انجام هر کاری، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، که این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.
راهی به سوی خوشبختی وجود ندارد؛ خوشبختی خود راه است، راهی که از درون شما آغاز می شود و به کمک توانایی و قابلیت شما در جهان برون تجلی می یابد.
بهتر است مخالفت خود را با چیزی به صورت موافقت خود با چیزی دیگر بیان کنید! به جای مبارزه با جنگ، برای صلح بکوشید، به جای مبارزه با فقر، برای فراوانی تلاش کنید، و به جای تکیه ی افراطی بر منع کردن از بدی، انجام کارهای نیک را تبلیغ کنید.
به جای اینکه به باغ دیگران سرک بکشید و ذهن خود را به کار ایشان متمرکز کنید، به کار خود بپردازید و هر چه می خواهید در باغ خود بکارید.
اگر دو عبارت «خسته ام» و «حالم خوب نیست» را از زندگی خود پاک کنید، نیمی از بی حالی و بیماری خود را درمان کرده اید.
جدل بر سر کمبودها و محدودیت ها، حاصلی جز کمبود و محدودیت ندارد.
مشکلات و موانع جزء فرصت ها هستند.
در پی هر دانشی، اندیشه ای نهفته است.
تو از جسم و فکر تشکیل شده ای. قوانین مربوط به جسم به وجود می آیند، اجرا می شوند و پایان می پذیرند، اما فکر ما مرز نمی شناسد.
بیشتر مردم به پشت شیشه خودروهایشان این برچسب را می زنند : "امروز، اولین روز از بقیه زندگی من است." من ترجیح می دهم این گونه تصور کنم : "امروز، آخرین روز زندگی من است و می خواهم به گونه ای زندگی کنم که گویی دیگر هیچ فرصتی ندارم".
این شمایید که به مردم می آموزید که چگونه با شما رفتار کنند.
روزها جریان باارزش زندگی هستند.
برنامه ریزی لزوماً بد نیست، اما عاشق شدن طبق برنامه دیوانگی محض است.
با قضاوت کردن درباره ی دیگران، در حقیقت به بیان و شرح خود می پردازید.
اگر بتوانی خواسته ات را در ذهن [ خود ] تصور کنی، می توانی آن را در دنیای مادی ات متجلی سازی.
اگر گمان کنی که دوران تغییر به درازا می کشد، همین گونه خواهد شد.
اگر باور داری که احساس بد یا نگرانی زیاد، در آنچه در گذشته اتفاق افتاده یا در آینده رخ می دهد تغییری ایجاد می کند، بدان که گویی بر روی این کره زندگی نمی کنی و از واقعیت های آن سر در نمی آوری.
هر گاه بفهمی که اهدافت را خودت تعیین می کنی، می فهمی که زندگی ات را هم خودت شکل می دهی.
تنها تفاوت کسی که زیبا به نظر می رسد و کسی که جذاب نیست، در نوع پیش داوری ما است. هیچ کس روی این کره زشت نیست؛ مردم تصمیم می گیرند برخی چیزها را زشت بپندارند.
اگر از زندگی ات خشنود نیستی، حتما به دلیل وسواسی است که نسبت به پیشرفت امور داری.
تو نمی توانی مطابق میل دیگران زندگی کنی؛ این روشی نیست که برای تو خوشحالی و آسایش درونی به ارمغان آورد.
وقتی اجازه داده ای که عدم تایید شخص دیگری مانع تو شود، بخشی از خودت را نادیده گرفته ای.
رمز فراوانیِ نعمت، تمرکز نکردن بر آن چیزی است که نیستی. اندیشه هایت را به سمتی سوق بده که تمام آنچه را هستی و باید باشی، درک کند.