اینکه برخی می ترسند یا افسرده می شوند، به این دلیل است که آنان سر رشته امور را از دست داده اند؛ بابت احساس بدی که دارند مسئولیت را از سر خود باز می کنند چون برای شان راحت تر است که دیگران را مسئول زندگی خود بدانند تا اینکه بگویند: باعث بروز چنین احساساتی خودم هستم.
مرگ، واژه ای است که به مفهوم پایان یافتن به کار برده می شود. محدودیت ها پایان پذیرند؛ روح هیچ محدودیتی ندارد.
آنچه که هستید نتیجه ی افکارتان است.
دل قوی دارید که او هرگز ما را رها نمی کند و هر لحظه در درون ما زنده است.
احساس جدایی از خداوند، تنها کمبودی است که شما براستی نیازمند برطرف شدن آن هستید.
میزان کمک خداوند به شما بسیار بیشتر از تصور ما است.
هر قدر که به طبیعت بیشتر خدمت کنید، همکاری طبیعت در به ثمر رساندن زحمت شما بیشتر خواهد بود.
بکوشید تا در برخورد با هر کس، او را به دیده ی یک آموزگار بنگرید و چیزی از او بیاموزید.
حضور در زمان حال، یعنی دور کردن حواس پرتی ها و توجه به آنچه در همین لحظه وجود دارد.
از پیشداوری خشم آلود در مورد خویشتن بپرهیزید.
جایی که ترس دامن بگسترد نشانی از عشق نیست.
تو جدا از دیگران نیستی؛ قضاوت در مورد کارهای خوب دیگران هم دست کمی از قضاوت در مورد کارهای بدشان ندارد.
اگر مشکلی داری، به دلیل طرز فکر توست و تنها از یک راه می توانی مشکلات را برای همیشه حل کنی؛ اینکه طرز فکرت را تغییر دهی.
بزرگترین نشانه ی نادانی انسان، نپذیرفتن دانسته های دیگران درباره ی چیزی است که خود، سر رشته ای از آن ندارد.
آزادترین مردم روی زمین کسانی هستند که به آرامش و صفای درون دست یافته اند.
افسردگی، غم و اندوه در جهان وجود ندارد و آنچه هست، "اندیشه ی" پریشان، خشمناک و اندوهگین است.
برای دستیابی به آرامش خیال و صفای باطن، روح را بر جسم خویش برتری دهید، نه جسم را بر روح.
انسانهایی که از روح بزرگ برخوردارند، همواره با مخالفتهای شدید افراد ترسو و میانهرو روبرو میشوند.
روح از عشق بیکران و بی پایان، مایه میگیرد؛ و تنها آرزویش دستیابی به آرامش و سازش است.
با محبت کردن به کودکان، می توانید به آنها کمک کنید تا سرشار از عشق و پذیرش خود شوند و این، همان هدیه ای است که آنها می توانند به دیگران بدهند.
تا زمانی که مردم "عادی" میگویند من کودکانه رفتار میکنم، میدانم که دارم درست عمل میکنم.
اگر میتوانید بین حق به جانب بودن و مهربانی، یکی را برگزینید، مهربانی را برگزینید.
دروغ، انفجاری است در خودباوری تو.
تنها راه دگرگون ساختن آنچه که به آن خو گرفته ایم، تکرار رفتارهای تازه است.
هر کس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به کسی وارد کند، بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید، چرا که هرکس در دادگاه عدل الهی در برابر کردارهای ناروای خویش مسئول است.
درستکارترین مردم جهان، بیشترین احترام [ =بزرگداشت ] را به سوی خود جلب شده می بینند، حتی اگر هدف بیشترین بدرفتاریها و نارواییها قرار گیرند.
برای آغاز هر دگرگونی در خود، ابتدا سرچشمه ی پرورش ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه کن کنید.
از مهمترین کارهایی که به عنوان یک آدم بزرگ می توانید انجام دهید، این است که گهگاه به شادمانی دوران کودکی برگردید.
درون تو مُشتی گوشت قرمز است که دیدن اَن، تو را با خودت روبرو نمیکند. تو لابلای آن گوشتهای قرمز درون اَن نیستی، آنجا را نگرد، خودت را در آرزوهایت خواهی یافت.
زندگی شما را با اندوخته هایتان نمی سنجند، بلکه ملاک سنجش، بخشایش و ازخودگذشتگی شماست.
گذشته ی شما بهبود نخواهد یافت، پس آن را رها کنید.
زمانی که تعطیلات را آغاز می کنید، در برابر آینه بایستید و به خود بگویید: کسی حق ندارد این روزهای خوش را از من بگیرد، حتی تو!
شما می توانید به پرستشگاهی با شکوه بروید و ساعت ها به نیایش و دعا بپردازید و بهترین پاکی ها و قداست ها را برای خود آرزو کنید؛ ولی اگر پیش از آن، در قلب خود پرستشگاهی نساخته باشید، با هیچ نیایشی، حضور قلب خود را در آن پرستشگاه احساس نخواهید کرد.
رمز و راز دستیابی به دارایی و فراوانی، آن است که ذهن را بر آنچه ندارید، متمرکز نکنید و از هر فرصتی برای شکرگزاری و سپاسداری از آنچه که دارید بهره گیرید.
برای دستیابی به کسب و کار دلخواه و داشتن درآمد زیاد، محدودیتی وجود ندارد. آنچه کمیاب است، اراده ی پابرجا برای رسیدن به آنهاست.
آسانسوری که بتواند شما را به بالاترین طبقه ی کامیابی برساند، از کار افتاده است و شما ناگزیرید که راهروی کامیابی را پله پله بالا بروید.
همه ی ما در طول زندگی خود به کارهایی دست می زنیم که به درستی از آن سر رشته داریم و با شرایط ما سازگار است.
بزرگترین بازدارنده بر سر راه زندگی لذت بخش، این است که کمابیش همه به اندوه با اندوه پاسخ می گویند، به خشم با خشم و به کینه با کینه.
سبب ساز آرامش باش و هرجا هستی، شادی و تکاپو را با خود به آنجا ببر و این چنین است که همه ی موانع برداشته می شوند.
بگذارید اندیشه های شما در عشق بمانند و کردارهای شما از این عشق جان بگیرند. این تشخیص مسیر پاک شماست. شما براستی می توانید ترس و تردید را رها کنید. آزادیای از این بزرگتر وجود نخواهد داشت.
برای رسیدن به خوشبختی، راهی وجود ندارد، چرا که خوشبختی، خود یک راه است.
برای رسیدن به خوشبختی، راهی وجود ندارد، چرا که خوشبختی، خود یک راه است.
اگربه هدف خود ایمان داشته باشید، فرصت ها دربرابرتان رژه خواهند رفت واگربراین باورید که کارها درست ازآب درنمی آیند، موانع یکی یکی دربرابرتان قد علم خواهند کرد.
درعزت نفس سخن از نفس درمیان است نه ازمال و مکنت و تایید و تحسین.
آسانسوری که بتواند شما را به بالاترین طبقه موفقیت برساند، ازکارافتاده است و شما ناگزیرید که راهروی موفقیت را پله پله بالا بروید.
موفقیت زمانی به دست می آید که با اطمینان و عزمی راسخ جهت تحقق آرزوهای خود گام برداریم و زندگی خود را آن طورکه مایلیم بسازیم.
اگرمی خواهید درهرکاری پیروزمند باشید، باید این طرز فکررا که شکست خوردن بازنده بودن است ازسربه درکنید.
برای انجام هرکاربرجسته وموفقیت آمیز، آرامش خیال، آشتی با خویش، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری و چابکی و زیرکی لازم است.
دارندگان شخصیت سالم نه تنها دربرابرتغییرمقاومت نمی ورزند بلکه می کوشند هرروز زندگی را با تغییرو تحول بیامیزند.
اعتبارو خوشنامی ازدریچه چشم دیگران معنی می شود؛ کنترل آن دردست شماست. تنها چیزی که عنان اختیارش را دردست دارید، شخصیت شماست.
اوضاع و شرایط زندگی ، شخصیت انسان را نمی سازد، بلکه نقاط ضعف وقوت او را آشکارمی کند.
شخصیت هرکس با رفتارش شناخته می شود نه با کلماتی که برزبان می آورد.
تفاوت گل زیبا و علف هرز درداوری و قضاوت شما نهفته است.